بازدید امروز : 336
بازدید دیروز : 159
به نام خدا
* چهار سال از رحلت علامه امینی میگذشت که شبی پسر بزرگش محمدهادی او را در خواب دید. پدر شاد و خندان بود. محمدهادی میپرسد «آقا جان! انجام کدام عمل موجب نجات شما شد، کتاب الغدیر یا سایر تألیفات، یا تأسیس بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین ع» پدر لحظهای تأمل کرد و سپس فرمود: «فقط زیارت ابی عبدالله الحسین ع» محمدهادی میگوید: «شما میدانید روابط ایران و عراق تیره است و راه کربلا بسته، چه کنیم؟» علامه پاسخ میدهد: «در مجالس عزای امام حسین ع شرکت کن، ثواب زیارت امام حسین ع را به تو میدهند» و بعد از لحظاتی بار دیگر رو به محمدهادی میگوید: «پسرجان! در گذشته بارها یادآوری کردم و الآن هم به تو توصیه میکنم زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان فراموش مکن...»
کتاب : معجزات و کرامات امام حسین(ع)،عباس عزیزی
التماس دعا از همه
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک